
فرزاد پاک، باران رسولاف و کاوه فرنام جایزه خرس طلایی جشنواره برلیناله ۲۰۲۰ را به نیابت محمد رسولاف دریافت کردند، منبع: Berlinale
عشقِ به ایران، عشقِ به وطن
نویسنده: MARISA SITTHEEAMORN
این واقعیت که مسئله سانسور چشماندازهای هنری و آینده سینمای ایران را در هم میشکند به هیچ عنوان قابل انکار نیست. هنرمندان، شاعران، فیلمسازان و روزنامهنگاران همگی قربانی ضوابط و مقررات سختگیرانه دولت و وزارت ارشاد هستند و فعالیتهای آنها خارج از محدوده قوانین با مجازات زندان و ممنوعیت اجرا و تولید اثر روبرو میشود. این سیاستها به عنوان معیاری برای حفظ ثبات کشور اعمال می شوند تا مسیر رشد هرگونه جنبش ضد انقلابی یا اصلاح طلبانه مسدود شده و همزمان از گسترش عقاید مخالف جلوگیری به عمل آید.
در کنار هزاران فعالیت فرهنگی که زیر سایه قدرت و کنترل دولت گام بر میدارند، جامعه فیلمسازان نیز برای دهههای متمادی فشار و حضور پررنگ رژیم حاکم را بر روی عملکرد خود احساس کردهاند. اگرچه سیستم تفتیش عقاید و ممیزیها در طی سالیان گذشته افت و خیزهایی نیز داشته است، شدت و حدت آن همیشه متاثر از نوسانات سیاسی کشور بوده است؛ از جمله فشارهای وارد آمده بر این صنعت میتوان به رویدادهای بحبوحه انقلاب اسلامی و بحران سالهای جنگ ایران و عراق اشاره کرد که باعث شد تا بسیاری از آثار با ممنوعیت نمایش مواجه شدند و سالنهای سینمای بسیاری در آتش عقاید افراطی با خاک یکسان شدند.
در حالی که بسیاری از هنرمندان و فیلمسازان ایرانی عقاید خود را در چهارچوب قوانین کشور بیان میکنند، تعداد افرادی که نمیتوانند در برابر سیاستهای دست و پاگیر حاکمیت سکوت اختیار کنند نیز قابل توجه است. یکی از اولین فیلمسازانی که با آثار ساختارشکن خود به مخالفت با نظام فکری حکومت برخاست جعفر پناهی است که اکنون از او به عنوان یک چهره مطرح در سینمای جهان یاد میشود. آثار وی برای او بازداشت، حصر خانگی، تعلیق گذرنامه و همچنین ۲۰ سال ممنوعیت نویسندگی و فیلمسازی را در پی داشته است. پناهی در اعتراض به حصر خانگی خود مستند این یک فیلم نیست (۲۰۱۱) را ساخت که به صورت مخفیانه یک روز از زندگی کارگردان را به تصویر میکشد و گفته میشود با جاسازی درون یک کیک تولد توانست به جشنواره کن آن سال راه یابد. از آن زمان تاکنون، وی همچنان با وجود ممنوعیتها به فعالیت خود با ساخت فیلم پرده (۲۰۱۳)، تاکسی (۲۰۱۵) و سه رخ (۲۰۱۸) که هر سه تحسین منتقدان و مخاطبان جشنوارههای معتبر دنیا را در پی داشتهاند، ادامه داده است.
همچنانکه پناهی به عنوان نماد مقاومت در برابر فشار سانسور ایستادگی میکند، فیلمسازان دیگر نیز با استفاده از زبانهای دیگر و به گونهای غیر مستقیم با این کارزار دسته و پنجه نرم میکنند؛ در همین راستا و در هفته گذشته، محمد رسولاف با دریافت جایزه خرس طلایی بهترین فیلم در برلیناله امسال برای فیلم شیطان وجود ندارد (۲۰۲۰) تاریخساز شد. این فیلم روایتِ چهار مرد است که در مواجهه با حکمِ اعدام در جامعهای استبدادی به آزادیهای فردی و قوایِ اخلاقیشان شک میکنند. در آستانه این رویداد و درخشش نام رسولاف در لیست نامهای مطرح این جشنواره، ممنوعیت وی برای خروج از کشور و حضور در جشنواره بیش از پیش مطرح شد. علیرغم توجهات اخیر بینالمللی پیرامون محدودیتهای اعمال شده از سوی دولت برای وی، درگیریهای فیلمساز با رژیم به بیرون از کشور نیز سرایت کرده است.
در سال ۲۰۱۰، رسولاف و پناهی در حالی که در تدارک ساخت فیلمی پیرامون جنبشهای سال ۲۰۰۹ و مرتبط با جریانات انتخابات ریاست جمهوری در ایران بودند، دستگیر شدند. اگرچه پس از ابلاغ حکم اولیه به شش سال حبس، محکومیت این دو به یک سال زندان کاهش یافت، اما پناهی چندین سال را در محدودیت کامل به سر برد و رسولاف به مدت ۸ روز در سلول انفرادی حبس شد.
در ادامه این ایستادگی، رسولاف پروژه بعدی خود، لِرد (۲۰۱۷)، را به فساد و بیعدالتی در روستای کوچکی در ایران اختصاص داد. این فیلم جایزه اصلی بخش نوعی نگاه جشنواره کن را از آن خود کرد و ثابت کرد که چگونه یک فیلم میتواند تلاش یک رژیم برای سرکوب صداهای مستقل را ناکام بگذارد. با بازگشت رسول اف به ایران، گذرنامه وی توسط مقامات مصادره شد و او با اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس محکوم شد.
رسولاف با محكوم كردن حكم زندان خود، از متوقف کردن فعالیت خود امتناع ورزيد و اگرچه از داشتن مجوزهای فیلمبرداری محروم بود، فیلم بعدی خود را کارگردانی کرد. این ساخته، جدیدترین اثر وی با نام شیطان وجود ندارد میباشد. این فیلم علاوه بر دریافت جایزه خرس طلایی برلیناله، تشویق تماشاچیان را در روز اختتامیه این جشنواره به همراه داشت که برای مدت ۱۵ دقیقه از صندلیهای خود برخاستند. اگرچه عدم حضور وی در جشنواره برلیناله محسوس بود اما به لطف حضور عوامل تیم به هیچ عنوان نادیده انگاشته نشد؛ آنها با قرار دادن تصویر وی بر روی گوشیهای همراه خود در حین حرکت بر روی فرش قرمز شجاعت وی را ستوده و از هر فرصتی برای صحبت با جمعیت استفاده کردند. با این حال تنها سه روز پس از موفقیت بزرگ این کارگردان خلاق، رسولاف برای دریافت حکم خود به دادگاه احضار شد.
محمد رسولاف در مسیر تلاش مستمر خود برای آزادی بیان به هنرمندانی همچون پناهی پیوست و در این مسیر هنرمندان دیگری نیز مانند کیوان کریمی وجود دارند که همچون رسول اف و پناهی عواقب فشار و سرکوب رژیم را بر دوش میکشند. در حالی که برخی از فیلمسازان مانند بهمن قبادی کشور را به امید کشف و معرفی مضامین ممیزی ترک میکنند، این خانه است که هر بار هنرمندان مخالف با سانسور را به ایران باز میگرداند. رسولاف در جایی میگوید: “اینجا خانه من است، من به اینجا تعلق دارم.”
به اشتراک بگذارید