
صحنهای از فیلم No Hard Feelings (فراز شریعت، ۲۰۲۰)، منبع: Dazed
آیا تنها جسور بودن و طرح مسئله کافی است؟
بازتاب جنسیت و تمایلات جنسی در سینمای ایران
به کوشش آزاده م. کنگرانی
“به نام خدا، تغییر جنسیت چنانچه توسط پزشکان معتبر جایز شمرده شود، از نظر شرعی مشکل ساز نخواهد بود. به خواست خداوند، شما در امان خواهید بود و امیدوارم افرادی که ذکر کردید از وضعیت خاص شما آگاه باشند .”
(ترجمهای از مصطفی عابدینیفرد)
این فتوای مشهور آیت الله خمینی در سال ۱۹۸۶ است که پس از ملاقات با مریم خاتون مُلکآرا ، زنی که با بدنی مردانه به دنیا آمده بود صادر شده است. او پس از سالها تلاش توانست فتوای مشروعیت تغییر جنسیت در ایران را از سید روحالله خمینی دریافت کند.
اگرچه به نظر میرسید این مسئله از نظر فقهی حل شده و شکلی قانونی به خود گرفته بود، اما همچنان توسط جامعه پذیرفته نشده و عامه مردم ترجیح میدادند این واقعیت را انکار کنند. در نتیجه، این قانون همزمان با قانون ممنوعیت همجنسگرایی در ایران وضع شد و تا امروز، تمایلات جنسی و هویت جنسیتی در این کشور به عنوان یک بحران جدی بر شمرده میشود.
در سال ۱۳۸۶ مُلکآرا انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی در ایران را به کمک چند تن از پزشکان برای حمایت از تراجنسیهای ایرانی ثبت کرد. اگرچه این دستاورد بزرگی به حساب میآمد اما تنها گام کوچکی برای تحقق رویایی بزرگتر به شمار میرفت. جامعه ایرانی همچنان فشارهای مضاعفی را بر افراد همجنسگرا، لزبینها ، تراجنسیتی و دگرباشان جنسی (کوئیر) وارد میکند و بیشتر این افراد در این شرایط یا هویت خود را مخفی نگه میدارند یا ایران را به مقصد کشور آزادتری ترک میگویند.
مقامات و اکثریت مردم جامعه با افرادی که در تلاش برای از میان برداشتن ناهمگونی خود هستند با عناوینی همچون انحراف جنسی برخورد میکنند. مبدلپوشی نیز اکیدا در ایران غیرقانونی اعلام میشود و اگرچه مجوز قانونی برای جراحی و تغییر جنسیت تصویب شده است اما افراد دگرجنسگرا و همجنسگرایان همچنان در حوزه اختلالات و آسیبهای روانی دسته بندی شده و تحت فشار قرار دارند.
با وجود شرایط سخت کشور، بحران هویت پیرامون جنسیت و طیف LGBTQ در اشکال هنری و فعالیتهای متنوع فرهنگی از جمله ادبیات، شعر، نقاشی و سینما انعکاس یافته است. از آنجا که هر روز به شمار فیلمسازانی که به موضوعات دگرباشان جنسی میپردازند افزوده میشود، ظرفیت پذیرش اجتماع برای فهم این موضوع نیز در حال افزایش میباشد. با این حال، وقتی صحبت از موضوعاتی با محوریت کوئیر مطرح میشود، بسیاری از فیلمسازان پرداختن به مسائل هویتی را صرفا به نمایش روحیات یاغیگرایانه این اقلیت محدود میکنند. در نتیجه، بسیاری از آثار سینمایی که به بررسی موضوعات LGBTQ میپردازند، فاقد عناصر و ملاحظات هنری ارزشمند هستند. فیلم های مرتبط با این اقلیت هم در داخل و هم در خارج از ایران توسط فیلمسازان مهاجر ساخته میشوند و همگی این آثار حاوی پیامها و روایتهای منحصر به فرد خود هستند.
در زیر برخی از تاثیرگذارترین فیلم های تاریخ سینمای دگرباشان جنسی ایران آورده شده است:
آدمبرفی (داوود میرباقری، ۱۹۹۵)
این فیلم که توسط داوود میرباقری در سال ۱۹۹۵ ساخته شده است داستان زندگی مردی به نام عباس (با بازی اکبر عبدی) است که برای اخذ ویزای آمریکا خود را با پوشیدن لباس مبدل به عنوان یک زن جا میزند. این فیلم پس از نخستین نمایش خود در جشنواره فیلم فجر توقیف شد و در نهایت پس از گذشت سه سال در سال ۱۳۷۶ مجوز نمایش در سینماهای ایران را دریافت کرد.
آفساید (جعفر پناهی، ۲۰۰۶)
این فیلم شرح حال گروهی از دختران نوجوان است که سعی میکنند برای تماشای بازی مقدماتی میان تیمهای ایران و بحرین در جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ با لباس مبدل پسرانه وارد استادیوم شوند. این فیلم به شکلی مستندگونه و در روز وقوع این مسابقه در ایران فیلمبرداری شده اما در نهایت نتوانست مجوز لازم برای نمایش عمومی را دریافت کند. این فیلم نه تنها نابرابریهای جنسیتی موجود در جامعه ایران را زیر سؤال میبرد، بلکه به شکلی هوشمندانه طنز درخشانی را برای نمایش درگیریهای تلخ اجتماعی ایران به کار میبرد.
آینههای روبرو (نگار آذربایجانی، ۲۰۱۱)
آینههای روبرو نخستین اثر بلند داستانی آذربایجانی است و نخستین فیلمی است که زندگی یک مرد تراجنسی را به نمایش میگذارد که پیش از این با هویت زنانه شناخته میشده است. این فیلم که در ایران ساخته شده است و در سینماهای ایران نیز به نمایش درآمده است، مصائب زندگی یک تراجنسی را به تصویر میکشد که از سوی جامعه اطراف خود و به ویژه اعضای خانوادهاش طرد میشود. این فیلم روایت مواجهه دو شخصیت اصلی فیلم می باشد؛ یک زن تراجنسی که قصد دارد برای عمل جراحی مجدد به آلمان بگریزد، زیرا پدرش به هیچ عنوان هویت واقعی دخترش را نمیپذیرد و در تلاش است تا مراسم ازدواج او با پسر عمویش را تسریع کند. زندگی او به صورت موازی با داستان زندگی یک زن مذهبی و اخلاقگرا پیش میرود که کلاهبرداری شریک تجاری همسرش، شوهر او را روانه زندان کرده است. وی به ناچار برای تامین مخارج خانه رانندگی را به عنوان شغل دوم پیشه کرده و شبانه مسافرکشی میکند. این دو شخصیت به صورت اتفاقی با هم ملاقات میکنند و تاثیر شگرفی بر زندگی یکدیگر میگذارند.
نیمه نخست این فیلم ساختاری قدرتمند دارد که متاسفانه پس از دیدار دو شخصیت رو به افول میگذارد و انسجام داستان قربانی تلاش کارگردان برای سمت و سو بخشیدن به رابطه میان این دو زن میشود و در نهایت پیچیدگی و تنش داستان به احساسات سطحی و بیمایه مبدل میشود. با این حال، فیلم بیانیهای برای حمایت از هویت دگرباشان جنسی در جامعه ایران به دست میدهد. این اثر در جشنوارههای بینالمللی مرتبط به سینمای LGBTQ نامزد دریافت جوایز متعددی شده است و همچنین جایزه بیست و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرده است.
شرایط (مریم کشاورز، ۲۰۱۱)
همانطور که پیشتر اشاره شد، فیلمهایی که به مضامین مربوط به مشکلات هویتی و همجنسگرایان میپردازند به واسطه آثار فیلمسازان مهاجر ایرانی به شکل گستردهای در حال رشد هستند. یکی از نخستین آثاری که پس از انقلاب اسلامی ایران ساخته شده است فیلم شرایط به کارگردانی مریم کشاورز میباشد. این فیلم داستان زندگی دو دختر در دهه بیست سالگی زندگیشان را به تصویر میکشد که از دوران نوجوانی عاشق هم بودهاند. عاطفه در یک خانواده مرفه و روشنفکر زندگی میکند و شیرین دختر یتیمی است که عمویش سرپرستیاش را به عهده گرفته است. این دو دلداده تلاش میکنند تا رابطه خود را از شرایط پیچیده اطرافشان مصون نگه دارند اما برادر بزرگتر شیرین که به تازگی از کمپ ترک اعتیاد بازگشته میکوشد تا رابطه دلنشین میان این دو را تخریب کند.
اگرچه این فیلم نگاه انتقادی عمیقی به جامعه داشته و به بررسی ریشههای اقتدارگرایی دینی، مردسالاری و همچنین نقش سرکوبگرانه پلیس در جامعه ایرانی پرداخته است اما در ارائه تصویری واقعی از شرایط موجود ایران موفق نبوده است. این اثر در لبنان فیلمبرداری شده و نتوانسته است پویایی روابط خانوادگی عاطفه را به عنوان بازتابی واقعگرایانه از زندگی یک خانواده ایرانی ساکن در ایران به مخاطب القا کند. فیلم از انسجام محتوایی ناکارآمدی برخوردار بوده و اغراق و عدم پردازش کافی شخصیتها احساسی بیش از حد نمایشی را برای بیننده به وجود میآورد و موجب میشود فیلم به ورطه احساساتیگری غیر ضروری سوق داده شود. تمرکز بیش از حد فیلم بر ثبت زیبایی این دو شخصیت نیز انتقال احساسات واقعی و لحظات عاشقانه و طبیعی میان دو دلداده را از مخاطب سلب میکند. جهتگیری کارگردان در تمام طول اثر به خوبی دیده میشود و حواس مخاطب را از سوژه اصلی و رسالت داستان منحرف میکند. این فیلم توجه بسیاری را از سوی مخاطبین بینالمللی به دلیل انتخاب موضوع مناقشه برانگیز خود دریافت کرد اما به دلیل ضعف در کیفیات هنری و سینمایی خود تماشاگران مشتاق چنین موضوعاتی را با سرخوردگی روانه خانههایشان کرد.
رفتار درخور (دزیره اخوان، ۲۰۱۴)
فیلم رفتار درخور ساخته کارگردان ایرانی-آمریکایی، دزیره اخوان، داستان شیرین یک دختر دوجنسگرای ایرانی-آمریکایی از یک خانواده مرفه است که پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران را به مقصد بروکلین ترک کردهاند. وی پس از بر هم خوردن رابطه عاطفیاش با اولین عشق همجنس خود آپارتمان محل سکونتشان را ترک میکند. این فیلم بر روی جزئیات و مشکلات رابطه این دو تمرکز ندارد و تنها به کلافگی پارتنر شیرین، مَکسین، میپردازد که از پنهان کاری وی از خانواده اش در مورد رابطه میانشان آزرده خاطر است.
این فیلم کمدی و در عین حال احساسی تجربیات جنسی و عاطفی شیرین را که میکوشد گرایشات جنسی خود را برای خانوادهاش آشکار کند، به تصویر میکشد. اخوان با بازی جسورانه خود در نقش شیرین به خوبی توانسته از پس انتقال پیام خود برآید. بدیهی است که وی به عنوان یک شهروند ایرانی-آمریکایی بتواند با داشتن تسلط بر دو فرهنگ، تفاوتهای این دو جهان بیگانه را در فیلم خود به نمایش بگذارد. بیشتر دیالوگها متناسب با موقعیتی نوشته شدهاند که هر شخصیت در آن قرار دارد و فیلمساز آداب و رسوم و ریزهکاریهای فرهنگی ایرانیان را به شکلی باورپذیر به مخاطب معرفی میکند.

کلویی گریس مورتز در صحنهای از فیلم تربیت نادرست کامرون پست (دزیره اخوان، ۲۰۱۸)، منبع: Screen Anarchy
تربیت نادرست کامرون پست (دزیره اخوان، ۲۰۱۸)
آخرین ساخته دزیره اخوان ماجرای گروهی از نوجوانان را در یک کمپ معالجه همجنسگرایی کاتولیک به تصویر میکشد. به آنها گفته میشود که تمایلات جنسی همجنسگرایانه آنها به دلیل عدم بلوغ آنها شکل گرفته است و انسان به صورت ذاتی دگرجنسگرا متولد میشود. این فیلم به سواستفاده سیستمهای سرکوب برای کنترل گرایشات جنسی و پذیرش هویت واقعی نوجوانان میپردازد.
داستان این فیلم عمدتا بر روی زندگی کامرون، نوجوان یتیمی که توسط عمهاش بزرگ شده، متمرکز شده است. پس از اینکه رابطه او و دوست دخترش لو میرود، عمه و عموی کامرون وی را به امید درمان به کمپ میفرستند. اخوان با بازخوانی داستان این دختر و سرگذشت کسانی که وی با آنها در کمپ آشنا میشود مخاطبان را به تفکر درباره قدرت نهادها برای تخریب هویت انسان وا میدارد. این فیلم تنها اثر مجموعه حاضر می باشد که هیچ ارتباط محتوایی با فرهنگ ایران ندارد.
تهران شهر عشق (علی جابر انصاری، ۲۰۱۸)
تهران شهر عشق (۲۰۱۸) نخستین فیلم بلند علی جابر انصاری، یک کمدی تلخ است که داستان زندگی سه نفر را به طور موازی حکایت میکند که در پی یافتن عشق واقعی در تهران روزگار میگذرانند. مینا یکی از سه شخصیت اصلی زنی است که در یک کلینیک زیبایی به عنوان منشی مشغول به کار است و از اضافه وزن بالای خود در عذاب است. وی در بازههای زمانی متفاوت به خود میقبولاند که زن زیبا و دلربایی است و از طریق مکالمات تلفنی و پیام کوتاه با مردان جوان و خوشروی مراجعه کننده به کلینیک این حس را در خود تقویت میکند. شخصیت دیگر این فیلم حسام است که قهرمان پیشین زیبایی اندام بوده و هم اکنون در یک باشگاه بدنسازی به مربیگری مشغول است و در نهایت وحید که خوانندگی و مداحی در مراسم عزاداری را پیشه کرده و زندگی لبخند را از لبانش ربوده است. جابر انصاری این سه شخصیت را به گونهای هوشمندانه در مواجهه با یکدیگر قرار میدهد و با این ترفند ظرفیت ایجاد رابطه عاطفی گمشده میانشان را فراهم میسازد.
همچنان که این سه داستان با ظرافت هرچه تمامتر در یکدیگر تنیده میشوند گرایشات همجنسگرایی به شکلی محسوس در این روابط عیان میشود. اگرچه که فیلم بر پاشنه موضوعات مرتبط با همجنسگرایی نچرخیده و پیچیدگیها و روایت زندگی شخصیتهای دیگر فیلم را قربانی این موضوع نمیکند اما به شکلی هنرمندانه مخاطب را با تجربیات عاطفی این سه شخصیت در مسیر امیدها و شکستهایشان همراه میسازد.
No Hard Feelings (فراز شریعت، ۲۰۲۰)
متاخرترین اثر تولید شده با این مضمون فیلم No Hard Feeling میباشد که برای نخستین بار در جشنواره برلیناله بر روی پرده رفت. این اثر نخستین فیلم بلند فراز شریعت، کارگردان ایرانی-آلمانی، است و داستان زندگی مرد جوان آلمانی ایرانی تبار را با گرایشات همجنسگرایانه به تصویر میکشد که به جرم دزدی از یک مغازه میبایست با کار در یکی از اردوگاههای پناهجویان در آلمان حکم خود را بگذراند. وی در آنجا با یک خواهر و برادر ایرانی دوست میشود و این آشنایی وی را در بطن یک رابطه عاطفی جدید قرار میدهد که سؤالات بنیادینی را درباره هویت شکننده وی پیش میکشد.
این فیلم از زندگی شخصی فیلمساز الهام پذیرفته است و به شکلی هوشمندانه در پوششی از سوالات تفکر برانگیز در مورد هویت، جنسیت، نژادپرستی، گرایشات جنسی و روابط عاطفی واقعی به تصویر کشیده شده است. مشکلات نسل دوم مهاجرین و مبارزه میان دو فرهنگ متفاوت برای شناخت هویت جنسی از موضوعاتی است که عاری از هرگونه تظاهر در این فیلم مطرح شدهاند. از نقطه ضعفهای فاحش این فیلم که به باورپذیری داستان لطمه میزند میتوان به بازی بازیگران نقش خواهر و برادر ایرانی اشاره کرد. این دو در طول فیلم به فارسی و با لهجه غلیظ آلمانی با هم صحبت میکنند که تمرکز تماشاچیان فارسی زبان فیلم را بهم میریزد. با این وجود این اثر از یک فیلمنامه قوی، شخصیتپردازیهای تاثیرگذار و یک فیلمبرداری زیبا برخوردار است و نمونه یک فیلم تمام عیار از زندگی همجنسگرایان میباشد.
آثاری که در بالا ذکر شد تنها چند نمونه از فیلمهای برجسته ژانر LGBTQ و آثار بلند داستانی از صنعت سینمای ایران میباشند که در طی سالیان متمادی تولید شدهاند. ما برآنیم تا با مروری اجمالی بر فیلم هایی که به تعارضات جنسیتی و جنسی میپردازند، رابطه تاریخ معاصر ایران با رویدادهای مهم آن را پیش چشم مخاطبان ترسیم کنیم. فیلم هایی که به دگرباشان جنسی و یا حتی به مبدلپوشی و ایراد پرسش در مورد هویت جنسی افراد در ایران می پردازند، شرایط را برای پرداختن به موضوعاتی فراهم می کنند که همچنان در فرهنگ ایران به شکلی سیستماتیک سرکوب میشوند. ما از فیلمسازانی که با جسارت به بازگویی چنین روایتهای میپردازند حمایت کرده و بیصبرانه در انتظار آثار بیشتری در این عرصه خواهیم بود.
به اشتراک بگذارید